اولین یادداشت

سلام

چقدر سخت شده نوشتن برام، در حالی که از حجمه ی سنگینی ناگفته های ذهنیم خسته و درموندم، به محض اینکه دوباره شروع به نوشتن می کنم سخت میشه

خیلی سخت

اینجا رو به یاد یادداشت های روزانه ساختم، جایی که 10 سال نوشتم و سر جنگ با خودم تمام خاطراتم رو با حذف کردنش پاک کردم

یادمه اون موقع که شروع کردم وبلاگ نویسی دنیای بزرگی بود واسه خودش، نه وایبر بود و نه حتی اندروید

الان 26 ساله ام

و فی الحال گنگ و کمی گیج

متاهل هستم، کارمند، و زندگیم رو دوست دارم و براش تلاش می کنم

گیج و گنگم چون الان توی شرایطی هستم که طلبکارم اما به عنوان یک بدهکار مجبور به عذر خواهی هم شدم

بگذریم نمی خوام تلخ بنویسم شاید امروز دلگیرم و فردا پشیمون بشم

تنها 2  انگیزه بود برای دوباره نوشتنم، یکی خالی شدن این حجمه ذهنی ، و دیگری دست نوشته های دوست خوبم هیلا،


نظرات 3 + ارسال نظر
اسفندونه دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت 19:29 http://esfandooneh.blogsky.com

بنویس همراهتیم

میترا یکشنبه 2 اسفند 1394 ساعت 09:47

اره عزیزم روزای خوب توراهه. عیده و وقت شاد بودن

مرسی عزیزم

نسیم سه‌شنبه 27 بهمن 1394 ساعت 09:58 http://nasimmaman

سلام عزیزم....ایشالا که بتونی اینجا بنویسی...دلگیریت تموم میشه مطمئن باش...این رسم زمونست

سپاس دوست خوبم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.