سلام
چقدر سخت شده نوشتن برام، در حالی که از حجمه ی سنگینی ناگفته های ذهنیم خسته و درموندم، به محض اینکه دوباره شروع به نوشتن می کنم سخت میشه
خیلی سخت
اینجا رو به یاد یادداشت های روزانه ساختم، جایی که 10 سال نوشتم و سر جنگ با خودم تمام خاطراتم رو با حذف کردنش پاک کردم
یادمه اون موقع که شروع کردم وبلاگ نویسی دنیای بزرگی بود واسه خودش، نه وایبر بود و نه حتی اندروید
الان 26 ساله ام
و فی الحال گنگ و کمی گیج
متاهل هستم، کارمند، و زندگیم رو دوست دارم و براش تلاش می کنم
گیج و گنگم چون الان توی شرایطی هستم که طلبکارم اما به عنوان یک بدهکار مجبور به عذر خواهی هم شدم
بگذریم نمی خوام تلخ بنویسم شاید امروز دلگیرم و فردا پشیمون بشم
تنها 2 انگیزه بود برای دوباره نوشتنم، یکی خالی شدن این حجمه ذهنی ، و دیگری دست نوشته های دوست خوبم هیلا،